داراب

Iran / Fars / Darab /
 یک عکس اضافه کن

داراب یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان داراب می باشد. داراب با قدمتی چند هزار ساله در جنوب شرقی استان فارس ایران واقع است.

براساس پژوهشهای باستان‌شناسی قدمت این منطقه که در گذشته دارابگرد نامیده می‌شده به هزاره پنجم قبل از میلاد میرسد. تپه ها و تل‌های باستانی مناطق مادوان و خسویه، از جمله آثار زیستگاه‌های انسانی در دوران ماقبل تاریخ در ناحیه دارابگرد می‌باشند. بنای شهرکهن دارابگرد که آثارآن در ۷ کیلومتری جنوب شهر کنونی داراب قرار دارد، بر اساس شواهد موجود به اوایل عصرهخامنشیان می‌رسد. بنابر روایت تاریخی شهر دارابگرد توسط داریوش بزرگ ایجاد می‌شود.

شهر قدیم دارابگرد در دوران هخامنشیان منطقه‌ای آبادان وپررونق بوده‌است. در دوران سلوکیان و اشکانیان ولایت دارابگرد دارای حکومت نیمه مستقلی بوده که پادشاهان آن از حاکم پارس اطاعت می‌کرده‌اند. دارابگرد در عصر ساسانیان اهمیت فراوانی داشته‌است واکثرآثار تاریخی این شهرستان متعلق به این دوره می‌باشد. ضرابخانه بزرگی نیز در دارابگرد دایر بوده که در دوران اسلامی فعال بوده‌است. این شهر در سال ۲۳ هجری توسط سپاهیان مسلمان فتح می‌شود. این شهر تا قرن پنجم هجری آباد بوده، اما در این دوره به دلیل تهاجم گسترده سلجوقیان دچارآسیب و ویرانی می‌شود و اهالی به محل فعلی داراب عزیمت می‌کنند. شهر فعلی نیز در دوران ایلخانان مغول و تیموریان مورد حمله قرار می‌گیرد و خسارات زیادی می‌بیند. اما در عصر صفویه با توجه به حکام وقت این شهر روبه آبادانی می‌گذارد و تا دوران زندیه ازولایات مهم فارس بوده‌است. درعصر قاجار شهر داراب به دلیل دارا بودن اراضی وسیع و حاصلخیز مورد توجه حکام ایالتی قرار می گیرد با استقرار ایلات ترک و عرب در اطراف این شهر، به صحنه منازعات و درگیری‌های حکومت و ایلات تبدیل می‌شود و از این رهگذر دچار صدمات جدی می‌گردد و از توسعه و پیشرفت باز می‌ماند.
شهرهای نزدیک:
  28°45'3"N   54°33'3"E :مختصات

نظرات

  • نمیشه اسم جایی را بیاریم و نگیم بزرگان اونجا براستی په کسانی هستند؛ خوانین داراب سه خانواده بزرگ شامل خوانین جعفرخانی،خانواده سرفراز،و خوانین بهارلو میباشند . اولاد جعفرخان حاکم داراب فرزندمحمدجعفرخان نواده معین الدین منصورشاه و ازنوادگان داراب شاه بوده که در زمان حمله مغولان کشته شد و حکومت داراب به دست صادق خان عموی وی افتاد خوانین سرفرازی فرزندان مرحوم درویش علی خان خشت مال که عملاپس از پیداکردن خمره اشرفی لقب خان ولقب دیوان را برای خود از حکومت قاجارخریده اند و در آخر قوم بهارلو اصالتا قومی ترک اند که زمان رضاخان و سلطه قوم قوام برفارس برای برقراری توازن قدرت وخلع ید خوانین منطقه ای وارد منطقه داراب ونیریز و استهبان شدند و از راه غارت روستاها وکاروانان امرار معاش میکردند. ماعادت کردیم خیلی از حرفهاراتودل خودمون نگه داریم اینها را گفتم تا فلانی یا فلانیها که امروز باد به قبقبه میندازن بدونن شاید یکی باشه که از شجرنامچه اونها اطلاع داشته باشه. به قرآنی که درسینه دارم قسم تمام اطلاعاتی که داده ام درست و عین واقعیت است
  • خانواده هاي بزرگي به داراب عزيمت كردند از جمله خانواده كمانه وكماني از نسل سيد بيگ كمونه از بزرگان زمان صفوي و خانواده خضرايي از نسل سيد مسعود خانواده ميرزائي از نسل ميرزا محمدعلي خان شيرازي كه به داراب تبعيد شدند خانواده نيك خو،جعفرپور كه از نسل همان جعفرخان هستند خاندان كشفي از نسل سيد جعفر كشفي و... داراب شهر بزرگيست كه خانواده ها شريف و بزرگي داخلش زندگي مي كنند.
  • بنده عذر ميخوام از شماها ولي توي دلم موند كه بگم واقعيات را خانواده احمدلو و بهارلو نسب خان و خان زادگي نداشتند و مثل اين هست كه من امروز به شخصي بگويم خان و خودش باور كند كه خان است و به ارث ببرد! آن ها اصلا خان نبودند و اصلا متمدن نبودند حالا بهارلو يك چيز كه ارباب بودند و احمدلويي ها براي آن ها كار مي كردند. بايد بگويم كه خان زاده هاي شهر داراب فقط خانواده هاي سرفراز هستند كه خريداري كرده اند اين لقب را شايستگي خود را در داشتن اين فاميلي نشان دادند مخصوصا منصورديوان كه مظهر يك دستي و يك دلي ودلسوزي بود و اگر او ژاندارم داراب نبود خدا مي داند كه اين قوم بهارلو چه بر سر اين شهر مي آوردند كه منصور ديوان با شجاعت كامل شهر را نجات داد و ديگر خان منطقه خانواده جعفرخاني اند كه شامل نيكخو جعفرپور جعفري رضوي كه به نوعي حاكم داراب گذشته و قديم بودند ،خانواده ميرزائي و خانواده مشيري هم خان زاده هستند ولي متعلق به داراب نيستند و به داراب تبعيد شدند چون به ياد دارم پدرم تعريف مي كرد ابوالقاسم خان شيرازي وقتي به داراب آمد كلي ملك واملاك داشت و چندبار نماينده قوام فارس براي ديدار با او آمد و طبق مطلبي كه خوانده ام اين خانواده به گفته فتحعلي شاه قجر از اصيل ترين خانواده هاي كشور هستند و مي توان آنها را از خوانين داراب و شيراز بشمار آورد در حالي كه دلم مي سوزد كه چه كساني اصيل زاده هستند و چه كساني داغ بزرگي به جگر مي زنند. در شهر ما بزرگان بسياري هست كه عمو و عموزاده هستند كه بيشتر از نقاط مختلف كشور امدند. همانند خانواده كمانه و كماني نژاد و هدايي كه از سادات راويز هستند و دايي همه ماها و هر سه خاني كه بردم مي شوند و قبل تر فكر ميكنم اصالتي لبناني دارند و براي گسترش و تبليغ به داراب تشريف آوردند.خانواده خضرايي كه اصالتا نمي توان گفت اهل داراب هستند آن ها اهل يزد هستند و سيد هم نيستند و لقب ميرزا را داشتند ودرست است از نسل ميرزا مسعود هستند. خانواده ادب هم برخي مي گويند كه خان هستند ولي بنده مي گويم اندكي خان هستند وبيشتر آن ها هم كار مي كردند و بعد با وصلت با خوانين به خود و درون خود لقب خان را آوردندو اصالتي سيرجاني و اصفهاني دارند. آدم بسيار خوب است كه اصل و گذشته خود رابداند دارابي هاي بسياري هستند كه بردن و گفتن نام هايشان عاجز هستم چون اصيل دارابي بسيار داريم ولي اگر بحث خاني باشد كه خانواده سرفراز و جعفرخاني و ميرزاخاني از خان هاي منطقه به شمار مي آيند و اين طور نيست كه خيلي ها به سادگي خان هستند و به خود خان مي گويند و شان اسم را پايين مي آورند از جناب وزين پور عزيز هم بسيار ممنونم كه بي طرفانه و منصفانه اطلاعات را نوشتند.بنده خود در حال حاضر مخالف سخت و شديد اين القاب هستم و مي دانم زماني اين شهر پيشرفت خواهد كرد كه از اين القاب و شهري يا روستايي بودن به دور باشد.
  • ممنونم يكي پيدا شد و اطلاعات درست به مردم بده الان بحثش شد بزارين بگم و سنگامو واكنم خونواده بهارلو ايلي بودن كه از بهار همدان به سمت داراب و ني ريز حركت كردن يه خونواده اي كه با چوپاني و هييي و هوييي گفتن به گوسفندا رشد كردن و از راه غارت و قتل و كشتار امرار معاش مي كردن بوي فرهنگ و ادب ذره اي به اينها نگرفته بغير از يك يا دونفر اين بهارلويي هايي كه مي بينيم بعضياشونم فاميليشون كارشناس بوده و وقتي كنارشونم و مي گن ما تركيم و فلانيم خندم مي گرفت و حرفي نمي زدم هر خان زاده اي يه شخصيت بزرگي تو خونوادش داره كه اكثرا من مي شناسم و بهش افتخار مي كنن كسايي كه نام برده شدن در پيام بالا من بزرگ زادشون مي شناسم اما خونواده بهارلو كي داره غير اميرآقاخان كه بهش مي نازن بنده الان هم با كراهت با لقي خان صدا زدم چون مردم بدونن منظورم كي هست شما چطور همچين آدمي كه مي خواسته به شهر خودش حمله كنه و غارت كنه را بزرگ مي دونين كي حاضر هست كه اين آدم را بزرگ بشماره كساني كه سر گردنه مي ايستادن و باج مي گرفتن به ناموس مردم توهين مي كردن فحاشي مي كردن دزدي مي كردن حلال و حرام نداشتند خونواده قشقايي و ايل اونها را ببينيد و با اينها مقايسه كنيد بزرگ زاده و خان زاده بسيار ديدم و مي شناسم هيچ كدوم اين چنين نبودن بنده خجالت مي كشم بيشتر از اين بگم
  • البته عرض كنم كه كلمه خان خودش واژه ي تركي هس پس بايد كفت بقيه شايد...
  • همه نظرات
  •  104 کیلومتر
  •  126 کیلومتر
  •  217 کیلومتر
  •  232 کیلومتر
  •  245 کیلومتر
  •  334 کیلومتر
  •  337 کیلومتر
  •  360 کیلومتر
  •  366 کیلومتر
  •  366 کیلومتر
این عنوان آخرین بار تغییر یافته در 17 سال پیش