ارومیه | شهر, شهر پایتخت ایالت / استان / منطقه

Iran / Azarbayejan-e Gharbi / Orumiyeh /
 شهر, شهر پایتخت ایالت / استان / منطقه

ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی ایران و همچنین مرکز شهرستان ارومیه است. در دوره رضاشاه پهلوی نام رضائیه بر آن گذاشتند که تا پایان حکومت پهلوی به این نام خوانده می‌شد. پس از انقلاب ایران دوباره به نام پیشین یعنی ارومیه تغییر نام داد.

ارومیه در جلگه ای گسترده و سرسبز به درازای ۷۰ کیلومتر و به پهنای ۳۰ کیلومتر واقع شده و اطراف آن پوشیده از باغات انگور و سیب و کشتزار است. دریاچه ارومیه در شرق و دریاچه مارمیشلو در غرب این شهر قرار دارد. این شهر به علت آب و هوای معتدل و داشتن مناظر زیبا یکی از شهرهای گردشگری ایران است . زبان مردم اروميه تركي آذربايجاني است و دارای اقلیت کردی کرمانجی-آشوری-ارمنی میباشد.
شهرهای نزدیک:
  37°32'43"N   45°3'41"E :مختصات

نظرات

  • اروميه يكي از شهرهاي زيباي ايران اسلامي است
  • ارومیه شهر برادری ارمنی کرد وترک
  • با عرض سلام خدمت تمامي دست اندركاران اين وب ميخواستم بگويم آيا وقت ان نرسيده است نام مروميه به نام اصلي خود يعني اورميه گويش و نوشته شود متشكرم.
  • نظر خوبیه حتی باید در مورد نام انگلیسی هم کارهایی انجام داد ادامه ی بحث در http://www.wikimapia.org/forum/?t=6260
  • لطفا" اسم میانگذر دریاچه ارومیه به زبان کردی نوشته نشود و اصلاح گردد. با سپاس
  • اورمیه قدیم زامان نار دان تورکلرین یوردویدی و زرتشت پیغمبرین دوغولموش یئریدی. بیر قسسا زامان دا تورکیه دن قاچان وحشی جیلو لارنان که قوناخ سِون اورمیه لر اولارا یئر ورمیش دیلر تالان اولوب و اوننان سورا دا سوریه دن قاچان وحشی لارلوت شکاک لار الیننن که باشچلاری اسمائیل سیمیتقویدی ، ایستی قانلی اورمیه لردن سوء استفاده الییب و بو شهره دولوب گورممیش آدام لار کیمین تالان الدیلر. بو گچجک گرک تامام تورک ائل لریمیزه عبرت اولا.
  • یاشاسین اذربایجان ارومیه شهرک فرهنگیان اخر شمالی
  • سلام. درود بر مردمان اذربايجان غربي اروميه. http://jsr21.persianblog.ir
  • کجای که یادت بخیر ای چی چست دوست داشتنی
  • شهر تبریز یک شهر زلزله خیز است تقریبا پانزده سال پیش به تبریز رفته بودم .دران سال ها در ولیعصر تبریز رانش زمین بوقوع پیوسته بود .واقعا وحشتناک بود تعدادی از ساختمان های ولیعصر تبریز دربالای شهر تا نیمه به زمین فرو رفته بودند .ترسناک بود ولی جای شکری بود که خداوند ساکنان ان خانه ها را ازمرگ حتمی نجات داده بود. در تاریخ زلزله های وحشتناک درتبریز سابقه دارد ولی رانش زمین را نشنیده بودم.در سالهای اخیر با زدن سدهای متعدد بر روی ورودی ابهابه دریاچه ارومیه وجلوگیری از ورود اب به دریاچه ارومیه شاید موجب خشکی دریاچه ارومیه شود ولی این کار از وقوع زلزله شدید در شهر تبریز جلوگیری می کند
  • به نام خدا........علائم ونشانه های دفینه (گنج).......درزمان های گذشته درهمه جای جهان رسم بود که وقتی پادشاهان وبزرگان وسرداران وموبدان وراهبان ...می مردند.قسمتی از وسایل زندگی شان واشیای عتیقه را همراه انها درقبرشان دفن می کردند.وبعدا بااشکالی روی سنگ ها وصخره ها وکتاب های قدیمی محل ان را ثبت می کردند.ویا کاروانیان درزمان قدیم بعلت ناامن بودن جاده ها وترس از دزدیده شدن کالاهایشان توسط راهزنان انها رادرمحلی پنهان می کردند ومحیط را نشان گذاری می کردند.تاکالایشان ازشر راهزنان درامان باشد.واتفاق می افتاد که راهزنان کاروانیان را می کشتند وکالایشان راپیدا نمی کردند.یا سردارجنگی غنایمی که درجنگ تصاحب می نمود .غنایم وثروت باد اورده را درمحل مشخصی دفن می کرد وبرای ان علایم ونشانه هایی می گذاشت وبه جنگ اش ادامه می داد .اگردرجنگ کشته می شد .گنج درمحل دفن می ماند.....یا قریه وشهری که موردهجوم دشمنان قرارمی گرفت اکثرا وسایل شان را زیر زمین پنهان می نمودند.وبعد از نشانه گذاری محل را ترک می کردند.تااگربرگشتند به وسایل زندگی شان دسترسی داشته باشند .....وبرای نشان گذاری ازعلامتهای که درمحیط اطراف بود استفاده می کردند.مانند رودخانه ها وچشمه ها ونهرها وکوهها تپه ها و سنگ هاوصخره ها وغارها ....استفاده می کردند.وجهت طلوع وغروب خورشید وماه وجریان باد را در نظرمی گرفتند.وبرروی سنگها وصخره ها وکوهها ودرون غارها ....علامت ونشانه هایی می گذاشتند ویا اشکالی ترسیم می کردند.ودرنسخه های گنج این علامت راثبت می کردند.وبعد اکثرا محل گنج را تله گذاری وطلسم می کردند.که هرکسی نتواند به راحتی به ان گنج دست بیابد.مثلا اگر روی یک سنگی تصویر شتری را رسم کرده اند که پشت شتر صندوقچه هایی است بدانید که گنج در 10قدمی جایی است که شتر نگاهش به انجاست.ولی اکثر علایم ونشانه ها واشکال با گذشت صده وهزاران سال براثر گرما وسرما وباد وباران وبرف فرسایش یافته اند .که پیدا کردن ان دفینه ها خیلی دشوار است....مثلا یکی از نشانه ها که معمولا در دشت ها از ان استفاده می کنند دو گونه علف است که اکثرا در قبرستان ها می روید یکی علف سگ ودیگری نوعی خاراست.این علف ها طوری هستندکه هیچ حیوانی ان را نمی خورد وان علف ها در برابرخشکی مقاوم وبا اب وهوای محیط سازگار است.وسال های زیادی به رشدشان ادامه می دهند.معمولا یکی از جهت های گنج را با کاشت ان علف نشانه گذاری می کنند.وجهت های دیگر را با رودخانه یا چشمه و تپه وسنگ علامت گذاری می کنند.البته نشانه گذاری بسته به شرایط محیط داشته ولی اکثر علامت گذاری شبیه هم اند..... مثلا چند سال دها سال پیش در روستای سلطان اباد (سالتاوار)جایی را کنده وگنجی برده بودند.اگر به محیط کنده شده دقیقا نگاه می کردی علایم نشانه گذاری درهزاران سال قبل به وضوح نمایان بود .جهت جنوب رودخانه بود شمال علف خار مشرق علف سگ ومغرب هم تپه بود.......ده ها سال پیش ازاین علامات دراطراف روستای سلطان اباد(سالتاوار)هم بود ولی باگذشت زمان وبا تغییرات ودگرگونی که در محیط صورت گرفت .این علایم ونشانه ها تقریبا از بین رفتند.زیرا خداوند متعال جهان را طوری خلق کرده است که همه چیز در ان درحال تغییر ودگرگونی است.چند سال پیش علائمی در روی سنگی درروستای سلطان اباد(سالتاوار) اشکالی ترسیم کرده بودندکه ان اشکال حکایت از گنجی دربافت قدیم روستا میکند.که متاسفانه با مرور زمان ان محل دچار دگرگونی شده وباساخت وساز جدیددران محل علامت ها ونشانه ها از بین رفته اند.علامت روی سنگ چشمه را نشان می داد(ان چشمه حال خشک شده وبا ساخت وساز ازبین رفته است)درکنار چشمه سنگی است(ان سنگ درزمان گذشته هنگام ساختن مسجد در پی ان قرار داده شده است)ودرجهتی که از طرف سنگ ماه طلوع می کند معبد ی وجود داردکه درون ان قبر راهبی وجود دارد..والی اخر...کوهی سلطان اباد...اردیبهشت ماه1394
  • طبق گفته پیشینیان درسال های گدشته درنزدیکی اجاق(امام زاده فعلی)روستای سلطان اباد(سالتاوار)چشمه ی ابی وجود داشته در کنار چشمه یک سنگ مقدس به وزن درحدود یک تن بوده است. نوشته وتصویر اشکالی مربوط به هزاره اول قبل از میلاد نیز روی سنگ بوده است.مردم روستای سلطان اباددرزمان های گذشته همه ساله در روزهای خاص برای نیایش الهه اب دریک کیلومتری جنوب روستا درکنار رودخانه بالخلو در منطقه ای به نام پندام (که هنوز هم به ان مکان پندام می گویند)جمع می شده اند.وپس از نذروقربانی ونیایش الهه اب مقداری ازاب رودخانه را درتشت ریخته باخود می اورده اندوبا اب چشمه نزدیک اجاق (امام زاده فعلی)مخلوط کرده وتشت را بر روی سنگ مقدس قرار داده وبقیه مراسم را در اجاق(امام زاده فعلی) انجام می داده اند.بعد از به حکومت رسیدن صفویان تشت گذاری رنگ وبوی مذهبی به خود گرفت وتشت گذاری از مسیری به مسیر دیگر بازگشت.به علت متروک ماندن مراسمات نیایش الهه اب ان سنگ مقدس نیزمهجور ماند.درگدشته اهالی روستا که می خواستند مسجد بسازند ان سنگ مقدس را به کمک ارابه ای که دو گاو نر می کشیدند اورده ودرپی مسجدقرار دادند.وان چشمه نیز خشک گردیده ومحل ان به علت تغییرات ساخت وسازها درصد ها سال اخیرفراموش گردیده است.بعداز ان الهه اب (به صورت صوری)در گذشت وان را از محل پندام به طرف محل قز قبری اوردند (دویصت متر به طرف شرق)دفن کردند.حالا مردم برای طلب باران وبعضی از حاجتها به محل قزقبری می روندومراسمات نذر وروضه خوانی رادر ان مکان را اجرا می کنند...کوهی سلطان اباد
  • به نام خدا...پیستیهلی تپه...درهفت کیلومتری مشرق شهراردبیل درکناررودخانه ی قوری چای درموقعیت جغرافیایی(43 17 38شمالی و40 22 48شرقی) تپه ی باستانی به نام پیستیهلی تپه وجود دارد.این تپه درمیان رودخانه های قوری چای وبالقلو ودردوکیلومتری شرق روستای سلطان اباد(سالتاوار)ودوکیلومتری جنوب روستای گیلانده و دوکیلومتری غرب روستای قره لرو3کیلومتری شما ل روستای اقبلاق اقاجان قرار دارد.وسعت این منطقه تاریخی درحدود دوهکتاروقدمت تپه به هزاره ی دوم قبل از میلاد می رسد.طبق نوشته های باستانی دردوران گذشته روی این تپه روستایی وجود داشته است.نام روستای باستانی که بر روی تپه وجود داشته معروف به روستای سوالان بوده است.زیرا هرازگاهی رودخانه ی قوری چای طغیان می کرده مزارع واطراف روستا ی سوالان را اب می گرفته است.درزمان گذشته به علت وجوداب فراوان وحاصلخیزی خاک روستای سوالان از ابادی مشهور منطقه دردوران هزاره دوم واول قبل از میلاد بخصوص دردوران اشکانیان وساسانیان بوده است.شواهد واثارموجود دراین تپه نشان می دهد که روستای سوالان که در روی تپه وجود داشته درقرن هشتم هجری شمسی براثرزلزله سخت ویران شده ووجود گسترده خاکستر درلایه های خاک تپه نشان می دهد که بعد اززلزله اتش سوزی در این روستای باستانی به وقوع پیوسته است.علت اینکه به این تپه باستانی پیستیهلی تپه (پوست وموریخته)می گویند این است که درزمان گذشته بعلت نبودن پزشک وبیمارستان مردم برای بهبود بیمای های خود ازطبیعت ومکان های مقدس(انرژی موجود درمکان مقدس)استفاده می کرده اندوهرمنطقه هم تاثیری بربهبودی بربعضی امراض وبیماری داشته است.ازشواهد امر چنین می اید که تپه پیستیهلی هم برروی بیماری جلدی تاثیر می گذاشته وسبب بهبودی بیماری های پوستی می شده است......کوهی سلطان اباد...اردیبهشت ماه1394
  • همه نظرات
  •  97 کیلومتر
  •  115 کیلومتر
  •  289 کیلومتر
  •  372 کیلومتر
  •  391 کیلومتر
  •  406 کیلومتر
  •  430 کیلومتر
  •  498 کیلومتر
  •  514 کیلومتر
  •  515 کیلومتر